-----------------------------------------------------------------------------
چرت و پرت میگیم و خنده ی مسخره میکنیم و کیف میکنیم.
حالا چند ساعت دیگه که وصل شه میزنیم تو سر خودمون که همه کارا رو هم جمع شده :|
کلن درگیریم
چرت و پرت میگیم و خنده ی مسخره میکنیم و کیف میکنیم.
حالا چند ساعت دیگه که وصل شه میزنیم تو سر خودمون که همه کارا رو هم جمع شده :|
کلن درگیریم
بعد از اینکه صحبتم باهات تموم شد و از هم ناراحت شدیم اینطوری شد. بغضم اینطوری شکست. قلب مچاله شدهم سوخت و خاکستراش تو اتاق انگار پخش شد. حالا تنها روشنایی که تو اتاقه نور این صفحه ست و اگه کسی روبروم بود برق چشمام. صورتم از اشک نوچ شده و اگه بودی هیچ وقت نمی بوسیدیم. اگه بودی شاید اصن اینجوری نمیشد. اگه بودی شاید رو شونه ی تو گریه میکردم. اگه ...
خدا هم در عین دوستی انگار باهام قهره. از خودم کنده بودم. از همه کنده بودم. از خدا کنده بودم تو اومدی، خودمُ بهم برگردوندی خدارو بهم برگردوندی. اما شک ...
گاهی مثل پشه دور سرم میچرخه و وز وز میکنه. گاهی مثل باد میخونه تا جایی که از شدتش گوش درد میگیرم. گاهی مثل آب قورتش میدم و گاهی مثل اکسیژن میره تو کل بدنم واسه خودش رژه میره.
حس میکنم گاهی خدا حسودیش میشه. میخواد که بفهمونه بهم اگه هزار نفرم پیش تو باشن تا من نباشم هیچی. انگار میخواد خودشو ثابت کنه. هروقت که اینجوری تنها میشم تو تاریکی میاد سراغم. اصلا هم مهربونانه نه! حس میکنم با خشم میگه شبنــــــــــــــــــــــــــم! برا من وقت بذار وگرنه خودت زندگیتو نابود میکنی
دوباره گریه میکنم. اما دیگه نمیتونم با صدای بلند ...
فش فشِ بينيت كه راه افتاد، بايد يه نفرُ صدا كني كه يه جنسي از دستمال داشته باشه كه اذيتت نكنه!
شده تا حالا یه مسافت طولانی یه چیزی که برای وزنت بیش از حد سنگینه رو به دوش بکشی؟
هر لحظه که می گذره برات سخت تر و سخت تر میشه. انگار هم نیروی تو تحلیل می ره و هم وزن اون بیشتر !
اما وقتی به مقصد برسی بار رو از روی دوشت بر می داری و می ذاریش زمین ...!
بعد ِ یه مدت به اون بار نگاه می کنی و می بینی تو قوی تر شدی و اون بار سبک تر ...
حس خوبیه
من فقط می ترسم
به غير از دانشجوها چند تا گربه هم تو خوابگاه زندگي مي كنن كه خيلي راحــــــــــــــــــــت طبقاتُ بالا پايين ميرن. حالا مسئله اينجاست كه گربه ها مشكل نيستن ... مشكل يه سري از همجنس هاي خودمن كه تا گربه مي بينن يك جيغ از نوع بنفش غليظ به باد ميدن كه خوابگاه رو مي لرزونه! يعني با هر باري كه اين موجوداتُ ببينن... يكي نيست بهشون بگه خب با اين جيغايي كه شما ميزني اگه گودزيلا هم بود تا الان كمِ كم يه سكته ناقص زده بود :|
مغزم ســــــــــــــــــــوت ...، سوت ميكشه ...
هر شب،
در آغوش مردي ميخوابد كه
لبهايش طعم هرزگي
و عطرش
بوي شوهرش را ميدهد ...
بعله، اينطوريه. چه دليلي داره همه چيزت خوب باشه. بايد يه موضوعي ناراحتت كنه خب :|
فقط نبايد فراموش كني كه آهنگا نبايد تورو ياد چيزي يا كسي يا خاطرهاي بندازن!
چون اگه اين اتفاق بيوفته امكان داره اون خاطرههه خوب باشه و دلت بازم بخوادش و غمگين شي يا انقدر بد باشه كه بازم غمگين ميشي!
به نظر مياد هفتهي بهتري داري...
به خيالم داشتم درستش ميكردم.
اما با بعضي حرفا دوباره خراب ميشه
و اين چرخهي نا دوست داشتني ِ زمين ِ