----------------------------------------------------------------------------

شبه. تنها تو خونه ام و هیچ کس نیست که صدای هق هق‌مو بشنوه. صدای بغضی که بعد از مدت ها منفجر شد. صدای هق هقی که با ماشینای توی اتوبان مخلوط شده و شکل مسخره ای به خودش گرفته.

بعد از اینکه صحبتم باهات تموم شد و از هم ناراحت شدیم اینطوری شد. بغضم اینطوری شکست. قلب مچاله شده‌م سوخت و خاکستراش تو اتاق انگار پخش شد. حالا تنها روشنایی که تو اتاقه نور این صفحه ست و اگه کسی روبروم بود برق چشمام. صورتم از اشک نوچ شده و اگه بودی هیچ وقت نمی بوسیدیم. اگه بودی شاید اصن اینجوری نمیشد. اگه بودی شاید رو شونه ی تو گریه میکردم. اگه ...

خدا هم در عین دوستی انگار باهام قهره. از خودم کنده بودم. از همه کنده بودم. از خدا کنده بودم تو اومدی، خودمُ بهم برگردوندی خدارو بهم برگردوندی. اما شک ...

گاهی مثل پشه دور سرم میچرخه و وز وز میکنه. گاهی مثل باد میخونه تا جایی که از شدتش گوش درد میگیرم. گاهی مثل آب قورتش میدم و گاهی مثل اکسیژن میره تو کل بدنم واسه خودش رژه میره.

حس میکنم گاهی خدا حسودیش میشه. میخواد که بفهمونه بهم اگه هزار نفرم پیش تو باشن تا من نباشم هیچی. انگار میخواد خودشو ثابت کنه. هروقت که اینجوری تنها میشم تو تاریکی میاد سراغم. اصلا هم مهربونانه نه! حس میکنم با خشم میگه شبنــــــــــــــــــــــــــم! برا من وقت بذار وگرنه خودت زندگیتو نابود میکنی

دوباره گریه میکنم. اما دیگه نمیتونم با صدای بلند ...

---------------------------------------------------------------------------

 

فش فشِ بينيت كه راه افتاد، بايد يه نفرُ صدا كني كه يه جنسي از دستمال داشته باشه كه اذيتت نكنه!